قتل یک جوان در خیابان گلبرگ تهران / جزییات شلیک مامور و مرگ جوان تهرانی در اتاق فرار
تاریخ انتشار: ۳ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۱۷۵۴۹
به گزارش صدای ایران از مشرق، ۱۸ آذرماه امسال رسیدگی به پرونده قتل جوانی به نام محسن در خیابان گلبرگ تهران در دستور کار بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت. در بررسی ها مشخص شد این فرد با زدن یک سیلی به مامور پلیس اقدام به فرار از دست مامور کرده و سپس در جریان عملیات تعقیب و گریز، مامور اقدام به شلیک کرد که گلوله شلیک شده به این جوان اصابت کرده و وی جانش را از دست داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بدین ترتیب مامور پلیس بازداشت شد و موضوع تحت تعقیب قضایی قرار گرفت تا مشخص شود قانون به کار گیری سلاح بدرستی اجرا شده باشد.
همچنین دو نفر از دوستان مقتول که همراه او بودند، به اتهام تمرد از دستور مامور بازداشت شدند که دفاعیات خود را به بازپرس ارائه دادند. دوست مقتول در اظهارات خود درباره روز حادثه گفت:«آن روز قرار بود با محسن و پوریا به یک خانه قدیمی برویم و بازی اتاق فرار را انجام دهیم.اما صاحب خانه که آنجا را به محل بازی تبدیل کرده بود ما را به داخل خانه راه نداد و گفت امروز شلوغ است و نمی توانید وارد بازی شوید.محسن عصبانی شد و گفت ما از قبل هماهنگ کرده بودیم.برای همین بحثشان شد.بعد درگیری مختصری بین آنها پیش آمد اما من و پوریا ماجرا را فیصله دادیم و از آن خانه دور شدیم.یک خیابان که بالاتر رفتیم،محسن گفت بیایید دوباره برگردیم و راضی اش کنیم که بازی کنیم.خیلی دلش می خواست وارد بازی شود و می گفت به ما خوش می گذرد.برای همین دوباره برگشتیم.»
۳ رفیق خبر نداشتند که در فاصله زمانی رفت و برگشت مجدد آنها به محل بازی، صاحب آن مکان با پلیس تماس گرفته بود تا برای درگیری پیش آمده ثبت شکایت کند.صاحبخانه از مامور خواسته بود برای ثبت شکایت داخل حیاط خانه برود.بعد که ۳ رفیق به محل برگشتند، صاحب خانه گمان کرده بود آنها دوباره برای درگیری وارد شده اند و از مامور خواسته بود برای جلوگیری از درگیری در را باز کند:«دوباره برگشتیم و در خانه را زدیم.یک مامور پلیس در را باز کرد.ما فکر کردیم او در بازی است چون در بازی خانه فرار افراد در نقش های مختلف حاضر می شوند.محسن به پلیس گفت برو کنار و او خودش را معرفی کرد.اما محسن باور نکرد و گفت تو مامور قلابی هستی! بعد برای اینکه آن مامور از سر راهش کنار برود یک سیلی به او زد.مامور به او دستور ایست داد و محسن که انگار تازه فهمیده بود چه اتفاقی افتاده، پا به فرار گذاشت.»
مامور پلیس اقدام به تعقیب محسن کرد ودر نهایت شلیک کرد که منجر به اصابت گلوله به محسن و قتل او شد:«من و پوریا بالای سر محسن رفتیم که همان موقع ماموران انتظامی که برای رسیدگی به تخلف همکارشان در محل حاضر شده بودند ما را به خاطر تمرد از دستور پلیس بازداشت کردند.ما قصد تمرد از دستور پلیس را نداشتیم.»
رسیدگی به این پرونده در دستور کار قضایی قرار دارد.
منبع: صدای ایران
کلیدواژه: قتل جوان خیابان گلبرگ تهران مامور پلیس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۱۷۵۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وارسی گوشی موبایل همسر باعث قتل شد
مرد جوانی که به اتهام قتل زن مورد علاقهاش مقابل چشم رهگذران در خیابان دستگیر شده مدعی است فقط میخواسته گوشی تلفن همراه او را وارسی کند.
به گزارش مشرق، ۲۶ فروردین امسال، صدای درگیری و فریادهای زن و مردی جوان در یکی از خیابانهای شمال تهران توجه رهگذران را به خود جلب کرد. رهگذران که شاهد درگیری بودند، ناگهان با صحنه تلخ و عجیبی مواجه شدند.
مرد جوان گوشی تلفن همراهی در دست داشت و زن جوان با اصرار از او میخواست گوشیاش را پس بدهد اما در یک لحظه مرد عصبانی دست به جیب شد و با بیرون آوردن یک چاقو ضربات متعددی به زن جوان زد و پا به فرار گذاشت.شاهدان بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتند و زن جوان به بیمارستان منتقل شد اما ۱۹ ضربه چاقو او را به کام مرگ کشاند. گزارش قتل زن جوان به بازپرس سالار صنعتگر اعلام شد و تیم جنایی تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری عامل جنایت آغاز کردند.
هویتی برای قاتل
با حضور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل، مشخص شد محل سکونت زن جوان چند خیابان پایینتر از محل قتل بوده است. یکی از شاهدان در تحقیقات گفت: زن جوان اصرار داشت که گوشی تلفن همراهش را از قاتل بگیرد اما او ممانعت میکرد و میخواست محتویات داخل گوشی را ببیند. به همین دلیل مقتول به دنبال مرد جوان میدوید و فریاد میکشید.
خیلی زود محل زندگی مقتول و خانوادهاش شناسایی شد و در تحقیقات از آنها مشخص شد مقتول مدتی قبل از همسرش جدا شده و با فرزندش زندگی میکرده است. مدتی قبل او با مردی به نام پژمان آشنا شد.
اما بعد از چند ماه زن جوان تصمیم به جدایی گرفت اما مرد جوان موافق جدایی نبود. با این اطلاعات احتمال ارتکاب قتل از سوی پژمان قوت گرفت و کارآگاهان با دریافت عکس وی و نشان دادن به شاهدان ماجرا مطمئن شدند که قتل از سوی او رخ داده است.
همچنین کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل درگیری تصاویر ضارب را بدست آوردند که با تطبیق عکسی که از پژمان در دست داشتند، تأیید میکرد که او قاتل فراری است.
دستگیری در شمال
با شناسایی هویت قاتل، تیم تحقیق راهی محل زندگی او شدند، اما مرد جوان آنجا را ترک و فرار کرده بود. تحقیقات برای شناسایی متهم ادامه داشت تا اینکه رد او در یکی از شهرهای شمالی کشور بدست آمد. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، پس از هماهنگیهای قضایی، راهی محل مخفیگاه متهم شده و او را بازداشت کردند.
متهم پس از انتقال به پایتخت، به قتل ناخواسته زن جوان اعتراف کرد. پژمان، برای تکمیل تحقیقات به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت به اداره آگاهی منتقل شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
نمیدانستم مرتکب قتل شدهام
مرد جوان که به اتهام قتل بازداشت شده، مدعی است پس از ضربه زدن به زن جوان و هنگام فرار از اینکه زن مورد علاقهاش به قتل رسیده بود، اطلاع نداشته و بعد از دستگیری متوجه شده است.
با مقتول چطور آشنا شدی؟
۵ ماه قبل در یکی از خیابانهای شمال تهران با او آشنا شدم. رابطهمان اوایل در حد تلفن و پیامک بود، اما کم کم قرار ملاقاتها شروع شد و مدام همدیگر را میدیدیم. به خودم که آمدم متوجه شدم او را خیلی دوست دارم و او همان زنی است که سالها دنبالش بودم.
با این همه علاقه چرا او را به قتل رساندی؟
قصدم کشتن نبود. اصلاً نمیدانستم که او را کشتهام. وقتی او را زدم و فرار کردم نگران حالش بودم اما جرأت نمیکردم تماس بگیرم.
میدانستم پلیس در تعقیبم است و میترسیدم که لو بروم از طرفی هراس این را داشتم که بشنوم او کشته شده است.
چرا تلفنش را گرفته بودی؟
شک کرده بودم. رابطه ما خیلی خوب بود اما از یک هفته قبل از قتل همه چیز تغییر کرد. رفتارش سرد شده بود و تلفنهایم را پاسخ نمیداد. از هر ۱۰ پیام یک پیام را جواب میداد. پیگیر رفتارش شدم و او گفت که دیگر نمیخواهد با من ادامه دهد و خواست که با او تماس نگیرم.
چرا؟
خودم هم نمیدانم، رابطهمان خوب بود و حتی قرار بود با هم ازدواج کنیم. اما یک دفعه تغییر کرد، احساس میکردم شخص دیگری وارد زندگیاش شده است و باید به این موضوع پی میبردم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
به مقابل خانهاش رفتم و از او خواستم گوشی تلفن همراهش را بدهد تا آن را بررسی کنم. تصور میکردم اگر پای شخص سومی در این میان باشد، بیشک پیامها یا تماسهایش را در گوشی میبینم. اما او نمیخواست تلفنش را ببینم و زمانی که گوشی او را به زور گرفتم، تا چند خیابان آن طرفتر دنبالم آمد.
چرا چاقو داشتی؟
چاقو را بردم تا او را بترسانم و بتوانم گوشی تلفن همراهش را بگیرم و با بدست آمدن رمز گوشی، وارد آن شوم و بفهمم که آیا به من خیانت کرده است یا خیر.
چند ضربه به او زدی؟
نمی دانم، خیلی عصبانی بودم. پلیس میگوید که ۱۹ ضربه زدهام. آن زمان چون حالم را نمیفهمیدم، به یاد ندارم چند ضربه زدهام.
منبع: روزنامه ایران